آروم و بي هوا از پشت بغلش مي - TopicsExpress



          

آروم و بي هوا از پشت بغلش مي كني،انقدر محكم و گرم كه فقط مي تونه نيم نگاهي شيطنت آميز بهت بندازه و با موهاش صورتت رو نوازش كنه آروم مي بوسيش و با ترديدي پر از عشق رهاش مي كني و مي ري پي كارت اون هم مي ره پي كارش،مي ره تو اتاق و مي شينه رو چارپايه كوچكش روبروي آينه كمي به خودش مي رسه مي ري كنارش،با اشاره شونه رو ازش مي گيري و موهاش رو شونه مي كشي،آرام وعاشق... زيباترين امواج سياهي كه مي شه ديد... كمي بعد مي ايسته روبروت و گونه ات رو مي بوسه غرق غرور كه شدي مست بودنش كه شدي دوباره محو مي شه و تمام! سرت رو مي ندازي پايين و مي بيني سيگارت به ته رسيده و خاكسترش پرتگاه افكارت رو پر كرده با خودت مي گي يك نخ ديگه روشن كنم و باز برم سراغش بعد به خودت قول مي دي بعد از دو سه تا رويا حتما بخوابي تا فردا به موقع بيدار بشي و بتوني يك "روزمَرْگي" خوب داشته باشي حتي به خودت قول مي دي عكساش رو بسوزوني دو سه تا يادداشت رو در يخچال هست به خودت قول مي دي اونها رو هم بسوزوني "بازي تكرارها،سكانسي ناتمام و بي مخاطب" ميلاد شكرخند
Posted on: Thu, 27 Jun 2013 16:34:44 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015