داســتــــان - TopicsExpress



          

داســتــــان جـــــادوگـــــــران(از زبان دیو) داستان گروه هیپ هاپ جادوگران از زبان "دیو"... گروه جادوگران از گروه های پر کار و قدیمی رپ ایران است که اعضای آن در آمریکا مستقر هستند. گروهی که از مفاهیم اجتماعی و سیاسی گرفته تا نگاهی فلسفی به زندگی انسان امروز در آثارشان می توان شنید. یکی از اعضای گروه ملقب به "دیو" است که از پیشگامان رپ ایران بحساب می آید. دیو در سال 2002 آغاز به تهیه اولین رپآهنگ خود کرد. این رپ آهنگ "دستها بالا" نام گرفت. تهیه این قطعه بیش از یک سال زمان برد تا سرانجام در تاریخ دوم سپتامبر 2003 میلادی تنظیم نهائی آن بپایان رسید و در اینترنت انتشار یافت. دیو در سال 2004 برای اولین بار در تاریخ رپ فارس شبکه ای را در سایت ارتباطات "اورکات" راه اندازی کرد به نام "رپ و هیپ هاپ فارسی" (Persian Rap and Hip Hop) که در آن زمان تنها مکان موجود برای نقد و بررسی این سبک موسیقی بود. طولی نمی کشد که شبکۀ اینترنتی "رپ و هیپ هاپ فارسی" پایگاه ارتباطی میان پیشگامان دیگر جنبش "رپ فارس" می شود. از جمله رپ خوان هائی که در این پایگاه عضو شدند؛ هیچکس، سالومه، رویل، گروه زدبازی، عرفان، اِمزیپر، فریناز و غیره می باشند که از طریق این شبکه با یکدیگر آشنا شده و با هم ارتباط برقرار کردند. در همان پایگاه "رپ و هیپ هاپ فارسی" دیو، چنگیز، تیمور و فردا با هم آشنا شده که بعدها گروه جادوگران را راه اندازی می کنند. در سالی که گذشت این گروه از همیشه فعالتر بودند و رپ آهنگ های زیادی را منتشر کردند. این پرکاری موسیقائی باعث شد ما از همیشه بیشتر کنجکاو و در مورد پیدایش این گروه جویا شویم. آنچه در زیر می خوانید داستان گروه جادوگران از زبان دیو است: داستان جادوگران با این شروع شد که من از همون اول دلم می*خواست کار رپ رو گروهی انجام بدم و اول سعی* کردم میون دوستها خودم یه هم پا گیر بیارم که نشد تا بعد که تو اینترنت افراد همفکر و پر استعداد پیدا کردم و در واقع همین باعث شد اولین شبکه اینترنتی رپ فارس رو تو سایت اورکات تاسیس کنم که از اون طریق افراد رپ باز با هم آشنا شن. اولین حاصل اورکات و عشقم به کار گروهی این بود که ایده یک ترانه چندین نفره به نام "نمایندگان صفر نود و هشت" رقم بخوره که افراد متعددی منجمله هیچکس و سالومه و سیامک و پیام و غیره تو این کار دست داشتند ولی چون این موضوع در نخستین روزهای رپ فارس مطرح شده بود خدا وکیلی کیفیت کار هیچ کدام از دوستان در سطحی نبود بشه آهنگ مطلوبی ازش ساخت بنابرین کار تکمیل نشد. ولی حتی قبلش یعنی درست بعد از اینکه آهنگ دستها بالا من بیرون اومد از طریق وبلاگم با کسی* آشنا شدم که به نظرم خیلی همفکر بود و قرار شد گروهی بزنیم به نام دلشدگان که اسم یکی* از آلبومهای شجریان بود و بعدها که با چنگیز و تیمور آشنا شدم این جریان شتاب بیشتری گرفت و ما حتی چند تا آهنگ ضبط کردیم که توش از اسم دلشدگان استفاده کردیم ولی دیری نگذشت که با رفیق اولیمون آبمون تو یه جوب نرفت و چون ایشون پیشنهاد اسم دلشدگان رو داده بودند گفتند که ما نباید ازش استفاده کنیم و این قضیه هر چند اول یه مقدار حالگیری بود یه نعمت از آب در اومد که ما با اسم بهتری و ترکیب منسجم تری به کارمون ادامه بدیم و عاقبت این دوست ما هم آخرش توو یک آهنگ از آلبوم اول فارز سر در آورد و بعدش از صحنه موسیقی کشید کنار. در مورد اسم جادوگران باید بگم که همزمان با آغاز کار رپ کتاب کیمیاگر رو خوندم و سلسله کتابهای کارلوس کاستاندا رو شروع کردم که روم تاثیر عمیقی داشتند و اینها همه دست به دست دادن که این اسم رو پیشنهاد کنم ضمن اینکه کلمه جادوگران رو راحت میتونستیم در جاهایی* که تو قافیه هامون از کلمه دلشدگان استفاده کرده بودیم تعویض کنیم و نیاز تغییر متن آهنگای قدیمیمون رو بدون مشکل بر طرف میکرد. اول که ایده این اسم جدید رو به چنگیز و تیمور پیشنهاد کردم یه مقداری تردید داشتند چون ملت جادوگر رو اکثراً با شعبده باز یعنی* کسی* که از تو کلاهش خرگوش در میاره اشتباه میگیرن ولی* تو یکی* از سفرهام به دیار دوستان بهشون گفتم که اگه فیلم مستند راز یا همون «سیکرت» آمریکایی رو ببینند به جادوگری ایمان پیدا خواهند کرد که همینجور هم شد طوری که الان جفتشون از من هم جادوگرترند. دوستی* چنگیز و تیمور سر یک مسابقه فوتبال شروع شد که خودشون جزئیات این داستان رو بهتر می*تونن بگن ولی* من و چنگیز در سال ۲۰۰۵ میلادی از طریق همون شبکه اینترنتی* اورکات با هم آشنا شدیم. ایشون که تازه دبیرستانش تموم شده بود یه ایمیل بهم زد که مشتی من دارم یه مهمونی* میندازم پاشو بیا و هر چند من نرفتم ولی* جربزه این کارش که کشکی یه غریبه رو* دعوت کرده بود واسم جالب اومد و اسمش تو ذهنم موند تا چند ماه بعد که یه ایمیل دیگه زد تا نظرم رو در مورد اولین آهنگ چنگیز و تیمور به نام «مقدمه» بپرسه. کیفیت مقدمه و ترانه بعدیشون که «پادشاه» نام داشت به نظر من برا زمانی* که پخش شدند بسیار بالا بود که این منجر به دوستی* نزدیکتر و عاقبت پیشنهاد همکاری بینمون شد. اولین آهنگی که واسه چنگیز فرستادم همون «نمایندگان صفر نود و هشت» بود که ایشون هم یه قطعه روش نوشتند که خوب بود ولی چون جریان اون آهنگ دیگه منتفی شده بود رفتیم سر یه کار دیگه و من اون زمان چند تا آهنگ نصفه کاره داشتم و یکی* دو تاشون رو واسش فرستادم تا ببینم چی کار میتونه باهاشون بکنه که اولین همکاری واقعیمون آهنگی بود به نام «دنبال کاغذ» که هنوز پخش نشده و من یه ۱۶ خطی شعر* روش داشتم ولی* هنوز قسمت هوک یا همخوانی نداشت که چنگیز سریع یه قطعه واسش نوشت و ضبط کرد و فرستاد با صدای جوونی* که هنوز بلوغش تکمیل نشده ولی* از لحاظ شعر و خلاقیت انقدر سنگین بود که یک خط ازش رو خواستم اجازه بده به عنوان قسمت هوک ازش استفاده کنیم که الان این آهنگ با صدا من و با اون خط چنگیز شروع میشه که میگه "پیرهن خاکی کفشها ساده جوراب سوراخ شلوار پاره شب و صبحمون هم دائم هستیم دنبال کاغذ" و خداییش این خط رو هنوز هم که میخونمش تصویر توش تکونم میده. دومین همکاری بینمون آهنگی به نام «ضعیف کشی» بود که بعد اسمش رو عوض کردیم گذاشتیمش «باغ وحش» و تو این آهنگ تیمور هم افتخار داد ما رو همراهی کرد و یه کار ناب و شاخی شد که هنوز پخش نکردیم ولی اون زمان اولین آهنگ عرفان رو هم تو سایت «بیا تو» شنیده بودم و باهاش تماس گرفتم و قرار شد با ایشون هم رو همین آهنگ همکاری کنیم بنابرین در دسامبر ۲۰۰۶ در سفری به دیار دوستان برا نخستین بار همه رو از نزدیک ملاقات کردم، اول با چنگیز و تیمور سه تایی یه چایی زدیم بعدش رفتیم عرفان رو از محل کارش برداشتیم تا بریم ناهار که تو راهمون تیمور کم مونده بود ماشینی رو که همه توش بودیم رو ببره زیر تریلی و نصف رپ فارس رو فنا کنه ولی* بخت یارمون بود و جا اینکه کباب بشیم رفتیم کباب خوردیم و میشه گفت این آشنایی باعث شد ما دوستیمون به برادری تبدیل شه چون از نزدیک همفکری و شاعر پیشگی میونمون واضح بود. چهارمین عضو جادوگران اسمش "فردا" ست که تو این داستان ازش کم گفتم چون با ایشون یه سال بعد از چنگیز و تیمور آشنا شدم ولی* دوباره به همون طریق شبکه اورکات در ماه می ۲۰۰۶ وقتی یه ایمیل ازش گرفتم که سر یه آهنگ نظرم رو پرسیده بود ولی* جوری که اینکار رو انجام داد واسم عجیب و جالب بود چون حجم آهنگش بزرگ بود و اون زمان یاهو ایمیلی بزرگتر از ۵ مگابایت نمیپذیرفت ایشون به جا اینکه آهنگ رو یه جا آپلود کنه لینک بده گفت بیا این رمز جیمیل من خودت برو توش آهنگ رو از اونجا بگیر و دوباره این اعتماد کشکی واسم گیرایی داشت و هر چند که الان یادم نیست اصلا آهنگ فارسی بود یا انگلیسی ولی* هر چی* بود انقدر خوب بود که کلی* ازش تعریف کردم و همین اعتماد و استعداد عجیبش باعث دوستی* ما شد و چون ایشون هم صداش کاراکتر داشت و هم قافیه های فارسی و انگلیسیش جفت جذاب بودن و هم اینکه در تماسهای تلفنی متعددمون در طی ماه های بعد بسیار خوش مشرب و رو راست بود باعث شد تا دوستیمون به همکاری تبدیل شه و هر چند که چنگیز و تیمور اول از اضافه کردن فرد جدیدی که نمیشناختن به گروهمون صد در صد راضی نبودند ولی وقتی خودشون شخصا بیشتر باهاش آشنا شدند دیدند که ایشون برادر گمشده ماست و گروه ما باهاش تکمیل شد. هر چی* که تا حال گفته شد مقدمه چینی* بود برا داستان "تصور" (اینجا) که اولین آهنگی بود که ما با اسمه جادوگران پخش کردیم. همونطور که اشاره شد ما قبل از تصور رو چندین آهنگ دیگه با هم کار کرده بودیم ولی* هیچکدوم رو پخش نکردیم به این دلیل که میخواستیم با یک کاره قوی و بیهمتا آغاز کارمون رو به دنیا اعلام کنیم. نا گفته نماند که این تاخیر باعث شد که هم دوستی* گروهی ما بیشتر بشه تا بتونیم بهتر همیدگر رو نقد کنیم که این مهمترین عامل پیشرفتمون بوده، هم صدا چنگیز خوب جا بیافته و تبدیل به صدای گرگ باد و بارون دیده شه و هم قدرت خلاقیت درونیمون با الهام گرفتن از یکدیگر رشد تکاملی بیشتری کنه. ترانه تصور از یک بحث میون چنگیز و تیمور و سهراب دوست فیلسوفشون شروع شد و چون من سر این گفتگو نبودم نمیدونم دقیق چی گذشت ولی فقط میدونم شب بعدش وقتی تیمور اولین ضبط تمرینی این آهنگ رو فرستاد موهای تنم سیخ شد و کاملا واضح بود این همون آهنگی بود که برای مدتی دنبالش بودیم. ایده ترانه های رپ اکثرا اول با موسیقیش شروع میشه یعنی یه ضرب آهنگ یا "بیت" میشنوی که بهت حس نوشتن میده تا شعر روش بنویسی و ما بعضی وقتها نوشتن رو با موسیقی خودمون شروع میکنیم و گاهی هم با موسیقی دیگران از قبیل آهنگهای مشهور آمریکایی که آهنگ خالیش رو گیر آورده باشیم تا بعد که شعرش حاضر شد از یکی از آهنگسازهامون بخواهیم یه قطعه جدید با همون سرعت و حس برامون بسازه و آهنگ تصور هم دقیقا اینجوری درست شد که اول ما رو یه ضرب آهنگ نوشتیم و یه ضبط تمرینی زدیم و در طول مدتی که دوست آهنگسازمون مشغول تنظیم موسیقی جدید براش بود ضبط تمرینیمون رو فرستادیم برای یکی دوستان قدیمی به نام اردلان که در اون زمان رو ویدیو گروه کیوسک کار کرده بود که یک ویدیو براش بسازه و تنها چیزی که میخواستیم این بود که ویدیو برای تاریخ روز پخشمون ۷/۷/۷ حاضر کنه چون این عدد برای ما خصوصیات جادویی داشت منجمله مجموعش که عدد برنده ۲۱ میشه. با همت آهنگسازمون و تیم سه نفری اردلان و شادی و افشین رویای ما به حقیقت پیوست و آهنگ و ویدیو تصور در روز موعودش پخش شد که به آغاز کار ما رسمیت بخشید و جالب ترین قسمت داستان اینجاست که خود ما این ویدیو رو برای اولین بار در روز قبل از پخشش دیدیم چون به دلیل محدودیت زمان نمیخواستیم در روند خلاقیت کار دخالتی کنیم که باعث تاخیرش بشه ضمنا با توجه به سابقه کارشون به کیفیت بازده دوستانمون اطمینان کامل داشتیم که آخرش هم با ویدیو نابشون رو سفیدمون کردند و از این آهنگ و ویدیو استقبال خیلی خوبی شد خصوصا چون دوست نازنینمون جهانشاه جاوید چند روزی رو صفحه اول سایت ایرانیان بهش لینک داد که باعث شد کلی افرادی که حتی رپ باز هم نبودند با ما آشنا بشن که کمک بزرگی در ترویج این آهنگ و اسم گروه جادوگران بود. از پخش آهنگ تصور که از لحاظ معنی و محتوی سنگین بود بار بزرگی رو دوش ما مونده که سعی کنیم تمامی آهنگهای بعدیمون رو چه از نظر کیفیت ضبط و صدا و چه از نظر محتوی و شعر در سطح بالا نگه داریم تا افتی در روند کار صورت نگیره بنابرین برای آهنگ دوم میخواستیم هم هنوز کار سنگین باشه هم شاد و هم شاخ که نتیجه این چند تا خواسته آهنگ «من یه جادوگرم» شد که چنگیز بنیانگذار ایده اش بود که آهنگی بسازیم کار جادوگران رو توصیف کنه و ما باقیش رو دنبالش اومدیم. باید بگم که من شخصا آهنگ «من یه جادوگرم» رو خیلی دوست دارم چون هر دفعه میشنوم هدفمون رو بهم یادآوری میکنه که مثلا جادو چرخوندن گریه به خنده است یا انتخاب حقیقته نه رسم جامعه و ضمن اینکه سرعت ریتمش برای ورزش و دویدن و عرق ریختن حرف نداره که ما بعدها مطلع شدیم یه بسکتبالیست مشهور ایرانی برای تمریناتش از این آهنگ استفاده میکنه تا قدرت جادویی کارش بیشتر بشه همچنین اینکه اولین کار رپ فارسی بود که از تکنیک اسکرچ کردن استفاده شده و البته به خاطر حضور کامل هر چهار عضو جادوگر ویژگی خاص خودش رو داره. آهنگ سوم ما تیر و کمان بود که تیمور با قسمت جانگدازش جون ما رو گداخت و اول یه هوک هم باهاش اومده بود ولی چون حضور چهار تا سیبیل رو یه آهنگ عشقی شبیه میز گرد سران عرب میشد من یه هوک جدید نوشتم راوی بخونه که در یک سفر دو روزه به لوس آنجلس در اتاق هتلمون ضبط شد و چند ماه بعد برای روز والنتاین سال ۲۰۰۸ پخش کردیمش که به نظر خودم از لحاظ حسش بینظیره. آهنگ چهارم رو چنگیز با یک قطعه موسیقی از دوستمون «دلشدگان» که در اول این داستان اشاره شد نوشت و اجرا کرد و هر چند این آهنگ تکخوانیه ولی به اندازه یک کاره گروهی محتوی داشت و اینقدر به دل ما نشست که گفتیم چنگیز بار گروه رو یک تنه به دوش بکشه و آهنگ رو به اسم جادوگران پخش کنه که یک نوع تقدیر از دوست قدیمی مون دلشدگان هم بود. بعد از این چهار تا آهنگ حدود دو سال کاری پخش نکردیم و دلیلش درگیریهای شخصیمون با زندگی بود ولی هنوز در طول این دو سال مشغول همکاری بودیم و هر ماه دست کم یک آهنگ بینمون ضبط میشد و دمو رد و بدل میکردیم فقط وقت و پشتکار اینکه کارها رو به مرحله نهایی تکمیل شدن برسونیم نبود که البته این باعث شد گاوصندوقمون رو با آهنگهای زیادی پر بکنیم تا اینکه چند تا اتفاق باعث شد که دوباره کک پخش به جونمون بیافته... اولین اتفاق اجرای برنامه زنده ما بود - یکی از دوستان ما هر سال در سیاتل یک فستیوال خصوصی موسیقی زیرزمینی ایرانی برگذار میکنه که بسیاری از هنرمندان سرشناس توش شرکت میکنند منجمله پارسال یعنی ۲۰۱۰ که ما جزو شرکت کنندگان بودیم و باعث افتخار بود که با هنرمندان نابی مثل حامد نیکپی و گروه کیوسک و گروه ۱۲۷ به صحنه بریم و اولین گروه رپ این فستیوال باشیم و شرکت در این برنامه باعث شد که من و چنگیز پنج تا آهنگ رو انتخاب کنیم که به صورت یک مجموعه به نام «پنج گنج جنگ» بدیم بیرون. دومین اتفاق این بود که یک دوست خوب ما از آلمان به نام «اوین» یک دمو برامون فرستاد به نام «فریاد اوین» که درباره زندانیان سیاسی نوشته بود و شعرش انقدر بهمون حس داد که در عرض ۲۴ ساعت چنگیز یک هوک ناب براش نوشت و من یه قطعه جدید بهش اضافه کردم که فرستادیم واسه چند تا از دوستان همکار که میونشون «گریز» یه قطعه دیگه اضافه کرد و آخر سر با کمک دوست عزیزمون امید از تپش ۲۰۱۲ تکمیل شد و پخش اینکار باعث شد دوباره آتیش پخش آهنگ دوباره میونمون گر بگیره. اتفاق آخر مشکلی بود که باعث خیر شد - یک شخصی که دو سال پیش چنگیز دمو ناتموم یک آهنگ ما رو بنام "انسانیت" واسش فرستاده بود میگیره این آهنگ رو بدون کسب اجازه یا مشورت با ما به اسم خودش تو آلبومش پخش میکنه و این یکی از آهنگهایی بود که ما برای مجموعه "پنج گنج جنگ" در نظر گرفته بودیم که باعث شد در عرض ۲۴ ساعت قسمتهای خودمون رو دوباره ضبط کنیم و سریع میکس و مستر کنیم تا فرق اصل و بدل مشخص باشه و کسی نتونه از اسم ما سو استفاده کنه و این ماجرا چون درست دو هفته بعد از پخش "فریاد اوین" اتفاق افتاد پخش دو تا آهنگ در یک ماه باعث شد دوباره اسم ما در دل شنوندگان رپ ایرانی زنده بشه و واسه همین بود که آهنگ بعدی یعنی "روانی" رو دوباره دو هفته بعدش پخش کردیم چون تصمیم داریم شتاب و مومنتوم این روند تا حدی حفظ بشه تا دوباره جایگاه خودمون تو دل مردم باز کنیم و از خاطره ها محو نشیم و این داستان ادامه داره... نشان ما الهام گرفته از دو عنصر است. اولی شیری بالدار و شاخدار افسانه ایست نماینگر ابعاد افرادی که همایش آنها بزرگتر و قویتر از هر یک از این اشخاصند. گردنبد طلایی این موجود افسانه ای در اقامتگاه تابستانی شاهان هخامنشی در هگمتانه کشف و اکنون در اورینتال انستیتو شیکاگو نگهداری میشود. پنتاگون ساختمان وزارت دفاع آمریکا در تمام دنیا به عنوان محل گردهمایی جنگجویان شناخته شده است و رزمندگی در طبیعت جادوگران است. این نماد پنج ضلعی همچنین همانند خانه ایست برای خلاقیت همگامان اعضا گروه جادوگران : دیو - فردا - اوین - نوین - فریاد - خلصه - سعید اس پی - دیوانه « Facebook Address » جادوگران: https://facebook/jadumusic اوین: https://facebook/EviN3M بهمن دیو: https://facebook/jadugaran سعید اس پی: facebook/saeedspmusic سعید اس پی: https://facebook/saeedsp.jadugar سپهر خلصه: https://facebook/Khal3music فریاد افلاک: https://facebook/FaryadAflak ID Yahoo : deevmusic@yahoo
Posted on: Fri, 06 Sep 2013 10:51:15 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015