Sara Salvi اعتراف میکنم دوباره تو همون - TopicsExpress



          

Sara Salvi اعتراف میکنم دوباره تو همون دبستانه که اخراجم کردن قبل اون قضایا های ترسوندنه بقیه و اینا یه بار یه بچه گریه رو سقف اب خوری مدرسمون گیر کرده و هی میو میو میکنه. بعد با دوستم اینو زنگه تفریح دیدیم و دلمون سوخت . نقشه کشیدیم بریم نجاتش بدیم بعد که رفتیم سره کلاس من وانمود کردم حالت تهوع دارم بعد دوسم اجازه گرفت منو ببره بیرون کمکم کنه و اینا. معلمه هم خر شد ما هم سریع رفتیم تو حیاط. گربه هه هم هنوز اون بالا بود. بعد دوسم نگهبانی میداد من از درخت بقل اب خوری به هزار بدبختی رفتم بالا خودمو رسوندم به سقف. همون لبش زانو زدم و چهار دسو پا رفتم سمته گربه ه که گربه ه فرار کرد (معلوم شد اصلن گیر نکرده بود) بعد منه خر یهو از اون بالا داد زدم: نیلوفر گربه هه گیر نکرده بود. ^_^ یهو دیدم یکی داره داد میزنه تو اون بالا چی کار میکنی :o . سقف ابخوری بغل دیواره حیاط بود بعد این اقاهه که دمه در وا میساد منو از تو کوچه دیده بود منم هول شدم اومدم بیام پایین دیدم دیگه نمیتونم بیام پایین :) دیگه رفتن مدیر و ناظم و معلم و همه اینارو اوردن از اون پایین هی جیغ و داد میکردن. :D نگهبانه مدرسه هم اخر سر یه نردبون گذاشت منو از رو سقف اورد پایین :))) ناظممون انقدر شوکه شده بود از اینکه یکی از دانش اموزای اول دبسانشو از سقف اوردن پایین که یادش رفت دعوام کنه :) پ.ن: البته دو روز بعدش مامانمو خواسن. بیچاره مامانمو هر روز مدرسمون میخواسنش :)) . کوکولی کو (جدیدا از سارا و عکساش نمیترسم ^_^ )
Posted on: Sat, 23 Nov 2013 20:56:44 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015