اون موقع که دنیا اومدیم واقعا به - TopicsExpress



          

اون موقع که دنیا اومدیم واقعا به دنیا اومدیم ولی وقتی از دنیا می ریم ده ها سال قبلش از دنیا رفتیم مهم نیست اسم قبرستونش دانشگاه مدرک اندوزان باشه یا باشگاه ثروت اندوزان کافه شکم پرستان باشه یا بافه شهوت پرستان اونچه توی همش مشترکه عدم درک حیات و هستی و زیبائیهای اونه . در کودکی با هستی عشق می کردیم و لحظه به لحظه در کشف و شناختش مبهوت و مسرور بودیم ،اینکه خاک بر سر و صورتمان می ریختیم یا در هر گل و لای و آبی غوطه ور می گشتیم یا تو چمنها می غلطیدیم یا بشن درختها بالا می رفتیم یا با هر انسانی و کودکی سریع رفیق می شدیم یا هر حیوان و جنبنده ای را واقعا تماشا می کردیم علتش این بود که به دنیا اومده بودیم رنگها اون موقع برایمان مفهوم داشت و جذابیت بیرون خونه بیشتر از درونش برامون بود غریبه ها دیدنی تر و دوست داشتنی تر بودند فرق نمیکرد طرف کوچیک بزرگ فقیر پولدار باسواد یا بی سواد باشه هرکه محبتش بیشتر بود و سعی می کرد بیشتر بخندونتمون محبوبتر بود می خواست دیونه محله بهش بگن یا پیرمرد فامیل . دیونه را اگر بیشتر دوست میداشتیم شاید فکر میکردیم دنیای ما بدون اونا خیلی چیزی کم داره یا اینکه می دونستیم عقلیم که شادی و سرور نبخشه نقص زیادی داره . اونروزا با همه چیز ارتباط بر قرار می کردیم ولی امروز تصادف . اونروزا همه چیزمون را خراب می کردیم تا با از درون دیدنش لذت ببریم ولی امروزه برای حفظ چیزهائی جون می کنیم تا از برون دیدنشان بد جلوه نکنه . از برف زمستون و شر شر بارون فرار نمیکردیم یخ زدن دستامون و خیس شدن تمام بدنمون لذیذترین تجربه تغییر فصلها برایمان بود نمیدونم این چه رشدی بود که مارا باهمه زیبائیهای خلقت بیگانه کرد زخم داشتیم و نمی نالیدیم و درد نداریم می نالیم . خونه گلی می ساختیم زود خرابش می کردیم شاید می دونستیم ارزش وابسته شدنو نداره در روابطون شاید ادب و تعارف نبود ولی همینکه صادقانه بود هرگز از یکدیگر خسته نمی شدیم ستاره های آسمون شنها و صدفهای دریائی افسوس که سالهاست دیگه قدرت دیدنشونو نداریم
Posted on: Mon, 15 Jul 2013 05:08:25 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015