دعای نیمه شبی سرد پناه میبریم بدان باد خبیث کز اعماق شرقی ترین راستای ماوای قربانیانش وزیدن گرفت پناه میبریم بدان بادی از جنس سنگ کز نفس های پژمرده ما بسان غول حمایت کرد پناه میبریم بر آستان هر بیرحمی که بر ما روا داشت و خود را مدیون ما ساخت پناه میبریم به کانون ثقل عمیق ترین دردهامان.. ای نیمه شبی که مادر و تیمارگر ما بودی با سوزاننده ترین سرما ها زخمهامان را مرحم باش ای آنکه ناله هامان را مردی پنداشتی و گرزهای ستارگانت بر دست بی هوا بر بالای سر میچرخانی ای شکوه لحظه هایی که در تو هر دم آرزوی مرگ به گرمی پذیرای میهمانانت است ما را بر بالاترین جایگاه شبهای ابدی آسایش ده زورقمان را با اشکهای شعف رهسپار به ابدیت راهی ساز بادهایت را از جنس سنگ بر بادباهامان بکوب ما را شکوهی ساز بر انگشتر آن شب سرد..
Posted on: Sat, 24 Aug 2013 19:30:27 +0000