پسری 24 ساله هستم 1 سال پیش با یه دختر - TopicsExpress



          

پسری 24 ساله هستم 1 سال پیش با یه دختر خانمی دوست شدم که از همون اول یه حس خوبی بهش داشتم خوشگل خوش اندام شیطون جذاب با نمک در عین حال مغرور ازونا که به هرکسی پا نمیده بعده 1 ماه بیرون رفتن و اینکه اعتماد بینمون ایجاد شد دعوتش کردم دورهمی .بعد مشروب حسابی مست بودیم فک کردم بهتره ببرم برسونمش خونشون نمی خواستم با پیشنهاد سکس همه چیو خراب کنم اما به اصرار خودش شبو باهم بودیم سکس کردیم (از پشت )ازین کارش تعجب کردم! یکی 2 ماه گذشتو وابستگی من روز به روز بیشتر میشدو اون ازم فراری بعد اون سکس میگفت عذاب وجدان دارم تا حالا با کسی نبودم تو مستی این کارو کردم نمی خوام ادامه بدم نمی خواستم از دستش بدم حتی بهش گفتم با خونوادم اشنات می کنم اما قبول نمیکرد دوسش داشتم به توصیه دوستام یه مدت بیخیالش شدم تا 2باره باهام خوب شه باهاش بهم زدم که اونم اولاش ناراحت شدو گفت سکس بهم فشار میاره نمیتونم و ازین بهونه ها که بعدش کلا بیخیال شد ... بعده چندوقت دیدم ازش خبری نیس خطشو عوض کرده بود خونشو آمارشو از دوستاش گرفتم گفتن درسش تموم شده رفته (تو شهر ما دانشجو بود ) آبان ماه یه روز اتفاقی تو خیابون دیدمش پیاده شدم باهاش حرف بزنم دادو بیداد کرد دست از سرم بردار چی میخوایو ازین حرفا... شب بهم sms داد ببخشیدباهات بد حرف زدم اعصابم خورد بود باهاش قرار گذاشتم بریم مهمونی با دوستش اومد اون شب کلی حرف زدیم ازش خواستم باز باهم باشیم قبول نکردمیگفت دوریو اینا اذیتمون میکنه همش میگفت تو خوبی برو با یکی دیگه دوس شو بدون سکس نمیشه البته حق داری اما من نمیتونم خلاصه راضیش کردم یه مدت باهم باشیم 2 3 ماه گذشتو هی میپیچوند تو این مدت خیلی دنبال جایگزین بودم اما هیشکی اون نمیشد تصمیمو گرفتم کارمو یه طرفه کنم گیر دادم بهش که حرفای آخرمو بهش بزنم اونم گفت اکی منم کلی حرف دارم باهات رفتیم خونه من مست بود یهو زد زیر گریه تعریف کرد که من قبل تو با 3 4 تا از دوستات دوست بودم open ام با همشون سکس داشتم چون دوست داشتم نمی خواستم از دستت بدم از پشت باهات سکس کردم ولی از خودم بدم اومد که اینجوری سرت کلاه بزارم گولت بزنم آخه دیگه چیکار کنم از چشت بیفتم ؟بیخیالم شو ما بدرد هم نمی خوریم ... اولش ناراحت شدم ازش بدم اومد حرفاش عذابم میداد خاک تو سر با چه لنگو لاشاییم دوست بود این بیشتر عذابم میداد سادگیو حماقت خودم روانیم میکرد بهش گفتم ازین به بعد آدم باش یهو قاطی کرد شروع کرد جیغو داد حمله کرد بهم که چقد بی غیرتی ناخوداگاه دستم روش بلند شد و کتکش زدم ... یه هفته پیشم موند تو این یه هفته همه اون بی سکسیا جبران شد (سکسش خیلی عالی بود من با خیلیا دوست بودم همه جور دخترو زن نمیدونم شایدم چون دوسش دارم برام لذت بخش بود ) بعده اینکه از پیشم رفت گوشیشو خاموش کرد دوباره شروع کرد به پیچوندن وقتی به کاراش فک میکنم اگه هرکس دیگه ای بود صد برابر کارشو جبران میکردم بلایی سرش میاوردم که دیگه فکر این کارا به سرش نزنه اما نمیخوام خودمو گول بزنم میدونم تا هزار سال دیگه نمیتونم فراموشش کنم هرکیم هرچی دوس داره بگه من با سکس داشتنش مشکل ندارم اونم مث من آدمه نیاز داشته .میخوام ازین به بعد آدم باشه نمیدونم چه جوری راضیش کنم میگه تو منو برا سکس می خوای! دوس داشتنمو نمیبینه پاروهمه چیم میزارم باهاش ازدواج کنم میگه بعدا گذشتمو میزنی توسرم ! خدایا بد گرفتار شدیم به مولا والا تو کار خدا موندم حداقل نصف دخترای اینجا سوالشون اینه چه جور با bfشون ازدواج کنن حالا ما اینجوری در به در شدیم . نمیتونستم با کسی اینجوری راحت حرف بزنم از دوستان می خوام کمک کنن یه سری پیشنهادهای سازنده بدن نه اینکه رابطمونو کالبدشکافی کنن by boy
Posted on: Sat, 03 Aug 2013 15:52:55 +0000

© 2015