در آخر عمر شوروی، در زمان گورابچف، از مسکو، از کمیته مرکزی حزب کمونیست یک نماینده عالیمرتبه آمد، بسیار صحبت کرد، هر جایی که برای صحبت، مثلاً اتحادیه نویسندگان، مسئله سمرقند و بخارا برآمد. میگفتند که بخارا و سمرقند به تاجیکستان داده شود. من هم یک نامه نوشتم. لیکن آن نماینده مسکو گفت که این وظیفه را اکنون مسکو اجرا کرده نمیتواند. این را خودتان با ازبکستان مصلحت (مشورت) کنید و گفت و شنید کنید و به یک فکر بیایید. من گفتم که آخر تصور کنید، سال ۱۹۲۴ این تقسیمات را مسکو انجام داد. حکومت شوروی نگفت که این کارِ من نه، این کار تاجیک و ازبک، چه شد که اکنون امروز میگویید که این کارِ من نه، کار شما. تصور کنید که همین دو جمهوری دست به گریبان شده تاجیکان حق خودشان را از ازبکستان کنده گرفتنشان ممکن است آیا؟ آیا ممکن است که به این گونه مبارزه امید بندیم؟ نه، این جا چه خیلی که مسکو در سال ۱۹۲۴ همین تقسیمات را به وجود آورد، اگر آن را بیکار کردن درکار باشد، آن را مسکو کردنش درکار (است). لیکن اکنون دیگر حاکمیت شوروی هم تماماً ناتوان شده بود. بنا بر این، هشاکالله گفتند که نی، نی. اکنون امروز هم من بعد این چیزها در اختیار تاریخ است. شادروان استاد محمدجان شكوري بخارايي
Posted on: Wed, 24 Jul 2013 16:30:34 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015