چند وقت قبل میخواستم که یک تصمیم در زنده گی ام بگیرم ولی خوشبختانه که نشد و حالا خیلی خوشحال هستم که واقعیت ها را فهمیدم و از خدای بزرگ میخواهم که دیگه هرگز تو را در اطراف من نیارد . من نهایت کوشش میکنم که در جاده ایکه تو قدم میزنی من راه خود را تغیر دهم و از تو هم میخواهم که صادقانه این کار را با من انجام بدهی و من مجبور هستم که این گب را به تو بگویم و او هم اینکه من صادقانه از تو بدم میآید یعنی از تو نفرت دارم بعد از شناخت واقعی تو یعنی من فهمیدم که در داخل سیست خود هستی(آمیب). ای کاش تو را از روز اول مثل امروز میشناختم..............................
Posted on: Wed, 18 Sep 2013 07:30:50 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015