گويند عارفي قصد حج كرد . فرزندش از او - TopicsExpress



          

گويند عارفي قصد حج كرد . فرزندش از او پرسيد : پدر ! كجا مي خواهي بروي ؟ پدر گفت : به خانه خدايم. پسر به تصور آن كه هر كس به خانه خدا مي رود ، او را هم مي بيند ! پرسيد: پدر ! چرا مرا با خود نمي بري؟ گفت : مناسب تو نيست. پسر گريه سر داد . پدر را رقت دست داد و او را با خود برد . هنگام طواف پسر پرسيد : پس خداي ما كجاست؟ پدر گفت : خدا در آسمان است ! پسر بيفتاد و بمرد ! پدر وحشت زده فرياد برآورد : آه ! پسرم چه شد؟! آه فرزندم كجا رفت؟! از گوشه خانه صدايي شنيد كه مي گفت : تو به زيارت خانه خدا آمدي و آن را درك كردي . او به ديدن خدا آمده بود و به سوي خدا رفت
Posted on: Thu, 18 Jul 2013 11:30:01 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015