دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید. بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لبست و حسرت در دل که از لبانش نگرفته هیچ کامی ، جان از بدن برآید از حسرت دهانش آمد بتنگ جانم خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید؟ گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان هر جا که نام حافظ در انجمن برآید.
Posted on: Wed, 14 Aug 2013 02:31:43 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015