ایام پس از زلزله آذربایجان بود که می دانستم حسین رونقی با جمعی از دوستانش برای امداد رسانی به منطقه رفته اند، حسین در دوره مرخصی استعلاجی از زندان بود ... شبی نگرانش شدم، تماس گرفتم و به سختی توانستم پیدایش کنم، پای تلفن حسین از تلاشهایشان گفت، خسته اما خوشحال بود ... گفتم: حسین تو کار خودت را کرده ای و به اندازه کافی زحمت کشیده ای، لطفا برگرد و بگذار باقی کارها را بقیه امدادگران که وظیفه قانونی هم دارند انجام بدهند ... حسین اما نگران بود، می گفت: اوضاع اینجا خراب است و اگر داوطلبها نباشند، خیلی بدتر هم شاید بشود! گفتم: حسین روی تو حساس هستند ...برگرد ! حسین اما برنگشت و من خوب می دانم این تعهد انسانی او بود که مانع بازگشتش می شد ... حسین حالا با کلیه های بیمارش در اعتصاب غذاست، در سوی دیگر پژمان ظفرمند هم وضعیت وخیمی دارد و همچنین مدتهاست که از بازداشت اکبر امینی و احمد عسگری می گذرد ... آنچه من از همه این عزیزان می دانم این است که جملگی دل در گرو تلاش برای ساختن فردای بهتری برای کشور داشته اند، حق آنها این نیست که روزهای خوب زندگی و طراوت جوانی و سلامتشان پشت میله های زندان بپوسد و نابود شود ... آریا آرام نژاد Arya Aramnejad Dear Iran
Posted on: Mon, 26 Aug 2013 18:01:02 +0000